متاسفانه در نبود یا از کار افتادن نهادهای ناظری که بپرسند “چکار کردهاید؟!”، “از کجا آوردهاید؟!” و “فلان اتفاق چرا افتاده است؟!” اینکه تعریف مدیر چیست و مدیران کجا و چگونه کار می کنند را میتوان در دو گروه زیر مشاهده کرد:
* مدیرانی که با کارنامه عملکرد در میدان کار و اجرا دیده می شوند و …
* مدیرانی که با بارنامه تبلیغات در فضای مجازی میچرخند
خب، وقتی ناظری نیست و نمی پرسد، یا هست و سرش گرم کارهایی دیگر است، یا شرمنده مدیر و یا در طمع رسیدن به منافعی از آن مدیر است این روال طبیعی خواهد بود آنگاه که فرقی بین درّ و دوشاب هم نیست!
در این میان تکلیف روابط عمومی ها مشخص است؛ باید هر چه مدیر کند و آنچه صلاح مجموعه تحت مدیریت است را خوب و زیبا و با در نظر گرفتن صرفه و صلاح شرکتها و ارادات و ارگانها و … جلوه دهند؛
اما تکلیف رسانه ها چیزی دیگر است …
رسانه بایستی بدون حب و بغض شخصی و صرفا با در نظر گرفتن صلاح و مصلحت عام جامعه به قضایا ورود، کنکاش، اطلاع رسانی و آگاهسازی نماید و اجازه ندهد پروپاگاندای رسانه ای خائنی را خادم، ضعیفی را قوی و پسرفت و شکست را توسعه و پیروزی بنمایاند، و نگذارد که خوبی ها به حاشیه رفته و بدیها تجلیل و حمایت گردند و جای مفاخر به جامعه چپانده شوند …
اگر چه رسانه ها در این مسیر قطعا با ناملایماتی روبرو خواهند شد که کمترین آن ایراد شکایت، تهمت و انتساب فعل دروغین به عناوین و انحاء مختلف در حقشان است (کما اینکه فی الحال این اتفاق برای این رسانه نیز با تحریکاتی روی داده است) اما نفس رسانه و رسالت رسانه این اتفاقات نامیمون، پر هزینه و اما بی تاثیر را قبلا پیش بینی کرده است و بایستی بدون توجه به این موضوع به قضایا ورود کرده، جوانب و علل رویدادها را بررسی کند و آن را به جامعه و تک و توک نظارتگاههای فعال گزارش دهد.
گزارش دهند تا جامعه در جریان باشد آنی که برایش بوق و کرنا می کنند حتی لایق سوت هم نیست و آنی که خارج از قواعد قدرت اما یک تنه برای مردم عشق می ورزد کدام است …
- نویسنده : سعید م